سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب در بازگشت کاروان امام به مدینه

شاعر : علي صالحی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل مثنوی

ديـده بگـشـا و بـبـين زينـبت آمد مادر            زينب خـسته و جان بر لـبت آمد مادر

از سفـر قافـلۀ نورِ دو عـينت برگـشت            زينـبت با خبـرِ داغِ حسيـنت برگـشت


ياد داری كه از اين شهر كه خواهر می‌رفت            تك و تنها كه نه، با چند برادر می‌رفت

ياد داری كه عزيز تو چه احساسی داشت            وقت رفتن به برش قاسم و عباسی داشت

ياد داری كه چگونه من از اينجا رفتم؟            بـا حـسـيـن و عـلـيِ‌اكـبـرِ لـيـلا رفـتـم

بين اين قـافـله مادر، عـلیِ اصغـر بود            شش برادر به خدا دور و بر خواهر بود

ولی اكنون چه ز گـلـزار مدينه مانده؟            چند تا بانـوی دلخـون و حـزيـنه مانده

مردها هيچ، ز زنها هم اگر می‌پرسی            فـقط اين زينب و لـيلا و سكـينه مانـده

نوه‌ات گـوشۀ ويـرانۀ غـربت جا ماند            سرِ خاك پسرت نيز عروست جا ماند

با وفا ماند كه در كرب و بلا گريه كند            يك دل سـيـر برای شـهـدا گـريه كـنـد

ولی اكنون منم و شرحِ فـراق و دردم            ديگر از جان و جهان بعد حسين دلسردم

آه...مادر چه قـدَر حـرف برايت دارم            بنِگـر با چه قَـدَر خاطـره بر می‌گردم

جای سوغات سفر، موی سفيد و دلِ خون            بـا تـن نـيـلـی و اين قـدّ كـمـان آوردم

ساقۀ اين گـل يـاس تو زمـانی خـم شد            كه ز سـر سايۀ آن سـروِ روانم كم شد

كربلا بود و تنش بی‌سر و عريان افتاد            جای تـشيـيع، به زير سـمِ اسبـان افـتاد

باد می‌آمد و می‌خورد به گلبرگ تنش            پخش می‌شد همه سمتی قطعات بدنش

پنجۀ گرگ چنان زخم به رويش انداخت            كه نديدم اثر از يوسف و از پيرهـنش

دو شب و روز رها بود به خاك صحرا            غسلش از خون گلو ريگِ بيابان كفنش

خواستم تا بنِـشيـنم به برش در گـودال            اشك ريزم به گل تشنه و پرپر شدنش

خواستم تا بنِـشينم به برش، بوسه دهم            به رگِ حنجر خونين و به اعضای تنش

ولی افسوس كه گودال پُر از غوغا شد            بين كعب نی و سيلی سرِ من دعوا شد

روی نيزه سرِ محـبوب خـدا را بُردند            كو به كو پشت سرش ما اسرا را بردند

چه بگويم كه سرِ يار كجا جای گرفت            عوض دامن من طشت طلا جای گرفت

چه قَدَر سنگ به پيشانی و لبهايش خورد            چه قَدَر چوب به دندان سَنايايش خورد

كاش می‌شد كه نشان داد كبودی‌ها را            تا كه مـعـلـوم كنم ظـلـم يـهـودی‌ها را

كوفه گرچه صدقـه لقـمۀ نان می‌دادند            در عوض شام ز طعنه دِقِمان می‌دادند

خارجـي‌زاده صدا كرده و ما را مردُم            كوچه كوچه همه با دست نشان می‌دادند

غـارتـی هـا به اهـالـیِ لـب بـام رسيـد            گوئيا جـايـزه بر سنـگ‌زنان می‌دادنـد

پسرت را اگر از تيغ و سنانها كُـشتند            آخ مادر، كه مرا زخـم زبانها كُـشتـند

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع تنور خولی و مغایرت با روایات معتبرحذف شد؛ همانگونه که علما و مورخین در کتب تاریخ الامم والملوک ۵/۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ۱۱/۱۹۲؛ مُثیرُالأحْزان ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب۴/۶۰؛ بحارالأنوار۴۵/۱۲۵؛ جلاءالعیون ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ۳۳۹؛ ناسخ التّواریخ ۵۱۷؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح کرده اند خولی ملعون سر مطهر امام را در زیر تشت قرار داد نه در تنور خانه  جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید. 



سرِ او را كه ز تن برده و دورش كردند            ميهمان شب جانـسوز تـنـورش كردند



بیت زیر به دلیل مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد؛ همانگونه که در تمام مقاتل معتبر ذکر شده است سیدالشهدا در عصر روز دهم به شهادت رسید و در روز دوازدهم دفن شدند و نتیجه آنکه در شب یازدهم و دوازدهم پیکر مطهرش بر روی خاک ها باقی ماند



سه شب و روز رها بود به خاك صحرا            غسلش از خون گلو ريگِ بيابان كفنش



ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت شأن اهل بیت و توصیه های علما و مراجع مبنی بر پرهیز از روضه های مکشوف و غیر مستند؛ حذف شد



روی نی وقت تلاوت كه لبش وا می‌شد            نوك سرنيزه هم از حنجره پيدا می‌شد



خوب كه جانب ما سنگ پرانی كردند            تـازه گـرد آمده و چـشم چرانی كردند



تا بـيُـفـتـنـد رئـوس شهـدا مخـصوصاً            نـيـزه‌ها را همگی تُـند تـكـان می‌دادند